اس ام اس عکس جوک بازیگران
داستان کوتاه جالب و آموزنده راهی آسان تر
شنبه 27 تير 1394 ساعت 14:52 | بازدید : 609 | نویسنده : بهی | ( نظرات )

داستان کوتاه جالب و آموزنده راهی آسان تر

داستان کوتاه جالب و آموزنده راهی آسان تر

هنگامی که ناسا برنامه ی فرستادن فضانوردان به فضا را آغاز کرد با مشکل کوچکی روبرو شد

آنها دریافتند که خودکارهای موجود در فضای بدون جاذبه کار نمی کنند ، جوهر خودکار به سمت پایین جریان نمی یابد و روی سطح کاغذ نمی ریزد برای حل این مشکل ….

آنها شرکت مشاورین اندرسون را انتخاب کردندتحقیقات بیش از یک دهه طول کشید ، دوازده میلیون دلار صرف شد و در نهایت آنها خودکاری طراحی کردند که در محیط بدون جاذبه می نوشت زیر آب کار می کرد ، روی هر سطحی حتی کریستال می نوشت و در دمای زیر صفر تا سیصد درجه ی سانتیگراد کار می کرد.

روس ها راه حل ساده تری داشتند آنها از مداد استفاده کردند!

داستان کوتاه جالب و آموزنده راهی آسان تر

باز نشر شده توسط : وبلاگ نمکستان

برچسب‌ها: داستان کوتاه ,

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


داستان کوتاه و آموزنده ی روزی ما در دست خداست
جمعه 12 تير 1394 ساعت 1:4 | بازدید : 664 | نویسنده : بهی | ( نظرات )

داستان کوتاه و آموزنده ی روزی ما در دست خداست

داستان کوتاه و آموزنده ی روزی ما در دست خداست

دوستی می گفت : در یکی از روزهای زمستان ، از منزل خود به سوی محل کارم خارج شدم …

برای مشاهده تصویر در سایز اصلی روی آن کلیک نمایید

داستان کوتاه و آموزنده ی روزی ما در دست خداست

ارسال شده توسط خانم مریم رضایی

داستان های کوتاه

باز نشر شده توسط : وبلاگ نمکستان

برچسب‌ها: داستان کوتاه ,

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


داستان کوتاه چقدر کارمان را دوست داریم!
سه شنبه 2 تير 1394 ساعت 1:35 | بازدید : 608 | نویسنده : بهی | ( نظرات )

داستان کوتاه چقدر کارمان را دوست داریم!

داستان کوتاه چقدر کارمان را دوست داریم!

نمکستان : یکی از مدیران آمریکایی که مدتی برای یک دوره آموزشی به ژاپن رفته بود ، تعریف کرده است که :

روزی از خیابانی که چند ماشین در دو طرف آن پارک شده بود می گذشتم. رفتار جوانکی نظرم را جلب کرد. او با جدیت و حرارتی خاص مشغول تمیز کردن یک ماشین بود. بی اختیار ایستادم. مشاهده فردی که این چنین در حفظ و تمیزی ماشین خود می کوشد مرا مجذوب کرده بود. مرد جوان پس از ….  تمیز کردن ماشین و تنظیم آیینه های بغل، راهش را گرفت و رفت چند متر آن طرفتر، در ایستگاه اتوبوس منتظر ایستاد. رفتار وی گیجم کرد. به او نزدیک شدم و پرسیدم: «مگر آن ماشینی را که تمیز کردید متعلق به شما نبود؟» نگاهی به من انداخت و با لبخندی گفت: «من کارگر کارخانه ای هستم که آن ماشین از تولیدات آن است. دلم نمی خواهد اتومبیلی را که ما ساخته ایم کثیف و نامرتب جلوه کند.»

داستان کوتاه

باز نشر شده توسط : وبلاگ نمکستان

برچسب‌ها: داستان کوتاه ,

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


داستان کوتاه آن یک نفر
دو شنبه 17 فروردين 1394 ساعت 2:14 | بازدید : 687 | نویسنده : بهی | ( نظرات )

 

داستان کوتاه آن یک نفر | داستان های شیوانا استاد معرفت,داستان شیوانا آن یک نفر

در روزی از روزهای سر و سوزناک زمستان شیوانا از جاده خارج دهکده به سمت روستا در حرکت بود. در کنار جاده تجمعی دید و وقتی نزدیک شد.

دید مردی زخمی روی زمین است و دیگران فقط نظاره می کنند و به او کمک نمی کنند. شیوانا به جمعیت نزدیک شد و پرسید: چرا به این مرد زخمی و درمانده کمک نمی کنید؟

جمعیت گفتند : طبق دستور امپراتور هرکس یک فرد زخمی را به درمانگاه ببرد مورد بازپرسی و آزار قرار می گیرد. چرا این دردسر را به جان بخریم. بگذار یک نفر دیگر این کار را انجام دهد. چرا ما آن یک نفر باشیم؟

شیوانا هیچ نگفت و بلافاصله لباسش را کند و دور مرد زخمی پیچید و او را به دوش خود افکند و پای پیاده به سرعت او را به درمانگاه رساند. اما مرد زخمی جان سالم به در نبرد و ساعتی بعد جان داد. شیوانا غمگین و افسرده کنار درمانگاه نشسته بود که مامورین امپراتور سررسیدند و او را به جرم قتل مرد زخمی به زندان بردند.

شیوانا حدود یک ماه در زندان بود تا اینکه مشخص شد بیگناه است و به دستور امپراتور از زندان آزاد شد. روز بعد از آزادی مجددا شیوانا در جاده یک زخمی دیگر را دید. بلافاصله بدون اینکه لحظه ای درنگ کند دوباره لباس خود را کند و دور مرد زخمی انداخت و او را کول کرد تا به درمانگاه ببرد.

داستان کوتاه آن یک نفر

جمعیتی از تماشاچیان به دنبال او به راه افتادند و هرکدام زخم زبانی نثار او کردند. یکی از شاگردان شیوانا از او پرسید: چرا با وجودی که هنوز دیروز از زندان زخمی قبل خلاص شده اید دوباره جان خود را به خطر می اندازید؟

شیوان تبسمی کرد و پاسخ داد : خیلی ساده است! چون احساس می کنم اینکار درست است! و یک نفر باید چنین کاری را انجام دهد. چرا من آن یک نفر نباشم؟

داستان های شیوانا ، داستان کوتاه آن یک نفر


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


داستان کوتاه ایمان کوهنورد به خدا
چهار شنبه 12 فروردين 1394 ساعت 15:20 | بازدید : 727 | نویسنده : بهی | ( نظرات )

داستان ، داستان کوتاه ، ایمان کوهنورد به خدا

داستان کوتاه زیبا و آموزنده ایمان کوهنورد به خدا ,داستان ایمان کوهنورد به خدا

کوهنوردی جوان می‌‌خواست به قله‌ بلندی صعود کند. پس از سال‌ها تمرین و آمادگی ، سفرش را آغاز کرد. آنقدر به بالا رفتن ادامه داد تا این که هوا کاملا تاریک شد.

به جز تاریکی هیچ چیز دیده نمی‌شد. سیاهی شب همه جا را پوشانده بود و مرد نمی‌توانست چیزی ببیند حتی ماه و ستاره‌ها پشت انبوهی از ابر پنهان شده بودند. کوهنورد همان‌طور که داشت بالا می‌رفت، در حالی که چیزی به فتح قله نمانده بود، پایش لیز خورد و با سرعت هر چه تمام‌تر سقوط کرد.

سقوط همچنان ادامه داشت و او در آن لحظات سرشار از هراس، تمامی خاطرات خوب و بد زندگی‌اش را به یاد می‌آورد. داشت فکر می‌‌کرد چقدر به مرگ نزدیک شده است که ناگهان دنباله طنابی که به دور کمرش حلقه خورده بود بین شاخه های درختی در شیب کوه گیر کرد و مانع از سقوط کاملش شد.

در آن لحظات سنگین سکوت، که هیچ امیدی نداشت از ته دل فریاد زد: خدایا کمکم کن !

ندایی از دل آسمان پاسخ داد از من چه می‌خواهی؟

کوهنورد گفت : نجاتم بده خدای من!

- آیا به من ایمان داری؟

کوهنورد گفت : آری. همیشه به تو ایمان داشته‌ام

- پس آن طناب دور کمرت را پاره کن!

کوهنورد وحشت کرد. پاره شدن طناب یعنی سقوط بی‌تردید از فراز کیلومترها ارتفاع.

گفت: خدایا نمی‌توانم.

- آیا به گفته من ایمان نداری؟

کوهنورد گفت : خدایا نمی توانم. نمی‌توانم.

روز بعد، گروه نجات گزارش داد که جسد منجمد شده کوهنوردی در حالی پیدا شده که طنابی به دور کمرش حلقه شده بود و تنها دو متر با زمین فاصله داشت

داستان ، داستان کوتاه ، ایمان کوهنورد به خدا

باز نشر شده توسط : وبلاگ نمکستان

برچسب‌ها: داستان کوتاه ,

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 364 صفحه بعد

نویسندگان
آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 3631
:: کل نظرات : 0

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 3

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 2867
:: باردید دیروز : 5964
:: بازدید هفته : 8831
:: بازدید ماه : 25270
:: بازدید سال : 124316
:: بازدید کلی : 394547